بستری کردن آناهید برای عمل در بیمارستان بهمن (بخش اول)
روز شنبه 29 تیر 92 یکی از بدترین و سخت ترین روزهای زندگی من بود ساعت 2 بعد از ظهر آناهید رو بردیم بیمارستان و کارهای پذیرش رو انجام دادیم و رفتیم بخش کودکان ... اتاقهای بخش کودکان خصوصی نداشت و توی اتاق آناهید پسر یکی از کارکنان بیمارستان بستری بود که بینی اش تو تصادف شکسته بود و بعد از ظهر مرخص شد و کسی دیگه تو اتاق آناهید نیومد و عملا اتاق آناهید شد خصوصی ... آناهید هم لباسهای بیمارستان رو پوشید و خیلی بانمک شده بود ما تا بعد از ظهر با مامانی و بابا تو بیمارستان بودیم و هنوز کاری انجام نداده بودند و من مدام تو این فکر بودم که چرا باید یه روز زودتر میومدیم که بعد علتش رو فهمیدم ... عصر که شد گفتند باید آناهید...
نویسنده :
مامان آناهید
23:10